سفر مامانی و بابایی جون به بهترین جای دنیا
به نام خدای نزدیک تر از نزدیک
پسرمن سلام
امروز 14 اسفند 1391 و دیروز مامانی و بابایی جون رفتن سفر خونه خدا
ساعت 15/15 من وشما و خاله و دایی و مامانی و بابایی جون و بابا مصطفی رفتیم فرودگاه بدرقه مامانی و بابایی جونمون و منتظر شدیم تا برن داخل خیلی دلمون براشون تنگ شده ولی از بزرگترین آرزوهای من سفر مامانی و بابایی به خونه ی خدا بود واقعا خوشحالم حتی خوشحال تر از اینکه خودم بخوام برم عمره. شکر خدا امروز ساعت 9 صبح تماس گرفتن و شماره های همراهشون در عربستان رو دادن و گفتن پروازشون به موقع خرکت کرده یعنی ساعت 45/17 رواز داشتن و ساعت 21 رسیدن مدینه منوره و ساعت های 22 داخل مسجد النبی بودن الهی شکر خدای خوبم خیلی خوشحالم که مشکلی نبوده وخدایی که دعوتشون کرده مواظبشونم هست خداکنه بتونن بیشترین و بهترین استفاده رو از این لحظات ناب ببرن و با حجی مقبول برگردن آمین
اما شما جیگری مامان پیش خاله جون عاطفه هستی این روزا یعنی همه زحمت نگهداری شما گردن خاله جون عاطفه است دست خاله جون خیلی درد نکنه که قبول زحمت کردن منم خیالم خیلی راحته آخه خاله جون عاطفه خیلی مهربون و بادقت و تمیز هستن و میدونم از منم بیشتر مواظب شما هستم ان شاءالله بزرگ شدی باید جبران کنی محبت های خاله جون رو
ای خدای مهربون روزی همه ی ما زو زیارت خانه ی خودت و امامان مهربونمون هرچه زود تر قرار بده
آمین یا رب العالمین
این عکس ها رو هم میذارم واسه یادگاری از همین روزا......
بقیه عکس ها در ادامه مطلب ببینین