شیرین تر از عسل
به نام شیرین کننده زندگی ها
عسل مامان سلام
پسرم چند روز پیشا وقتی خونه مامانی بودیم و مامانی خواب بودن دیدم رفتین پیش مامانی و انگشت کوشولوتو گذاشتی رو دهن کوشولوت و گفتی : هیششش... منظورت این بود مامانی خوابه قربونت برم از کجا یاد گرفتی فکر کنم مامانی جون یادت دادن دیروزم وقتی دیدی بابا مصطفی لالا کردن اومدی دوباره اینکارو کردی خیلی بامزه میشی وقتی اینکارو میکنی قربون پسر زرنگم بشم
تازه این روزا با پا توپ رو شوت میکنی و دنبالش میرین و ذوق میزنی
دیشب که بابا مصطفی داشتن مسواک میزدن رفتی جیغ زدی که منم میخوام مسواک بزنم منم زود رفتم مسواکتو آوردم باز کردم توش یک ماشین کوچولو هم بود بعد که مسواکو زدی با ماشین کوچولو هم بازی کردی جون مامانیییییی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی