محمد طاها ربانیمحمد طاها ربانی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

محمد طاها بهترین هدیه خدا

اولین نوشتار

1391/3/27 9:05
نویسنده : مامان زینب
255 بازدید
اشتراک گذاری

به نام يكتا خالق بي همتا

روز چهارشنبه 16/9/90 ساعت 30/7 صبح رفتيم با آقا مصطفي آزمايشگاه آخه شك كرده بوديم شايد من باردار شده باشم. قبلش با هم شرط بستيم آقا مصطفي ميگفتن باردار نيستم منم واسه اينكه طرفهاي شرط جور باشن با اينكه خودمم باورم نميشد اما گفتم من ميگم باردارم بلاخره آزمايش رو دادم و قرار شد فردا عصرش بريم جواب رو بگيريم ...سوال

شکلکهای جالب و متنوع آروین

بلاخره جواب رو گرفتيم اما چيزي سر در نياورديم واسه همين رفتيم دكتر تا بهمون بگه جوابو البته من قبلش از روي اعداد و ارقام حدس زدم باردار باشم اما بازم حدس بود.. تا اينكه آقاي دكتر گفتن : بله ، مباركه .... من كه فكر مي كردم خوابم گريه ام گرفته بود از مطب كه رفتيم بيرون يكم گريه كردم البته مصطفي جونم آرومم كردن ، نه اينكه ناراحت باشم فقط يك جور ترس بود نمي دونستم كه هنوز آمادگيشو دارم يا نه؟ لياقتشو دارم؟ از عهدش بر ميام؟ بقيه چي ميگن؟ راستش همش همه ميگفتن زود حامله نشي كه از همه چيز مي افتي هيج جا نميشه بري ، سفر و... مخصوصاً مامانم.

اما اين خواست خداي مهربونم بود و اين هديه خداست خوشحالم كه من رو لايق اين هديه بزرگ دونسته ، خدا جون عاشقتم ازت مي خوام كمكم كني تا اين مدت رو به سلامتي با آرامش و راحتي پشت سر بذارم و يك ني ني سالم و صالح و زيبا و خوش اخلاق و از ياران و پيروان امام زمان (عج) به دنيا بيارم.

چون چيز زيادي از اين دوران نمي دونم واسه همين رفتم تو اينترنت گشتم يه عالمه اطلاعات پيدا كردم ان شاء الله كم كم مي خونم تا وظايفم رو بهتر انجام بدم الان فكر كنم حدود يك ماهه باشه ني ني هنوز در حد تكثير سلوليه تا دو ماه ديگه خدا بهش روح هديه ميده تازه صداي قلبش روهم ميشه بشنويم.

هنوز به مامانم نگفتم كه ني ني دارم نمي دونم خانواده چه عكس العملي نشون ميدن اما قرار شده امروز بريم دكتر بعدش هم خونه بابام و بهشون بگيم – شنبه 19/9/1390

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)