واکسن دو ماهه گی
به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست
برگ گلم سلام
2روز پیش یعنی شنبه مصادف با 15 مهر 91 من و بابایی مصطفی رفتیم خونه بهداشت تا واکسن دو ماهگی شمارو بزنیم من نگران بودم چون نمی دونستم چه واکنشی در موقع تزریق و بعدش که درد و تب خواهین داشت دارین اما به لطف خدا و راهنمایی همکار مهربونم خانم مهندس صداقت که گفته بودن چیکار کنم که شما کمتر درد داشته باشی مثلاً گفتن قبل از رفتن برای واکسن قطره استامینوفن بهتون بدم و بعدش پاهارو ببندم که زیاد تکون ندین و ... همه چیز به خوبی تموم شد خدا رو شکر اول قد و وزنتون کردن که 5کیلو 500 گرم وزن و 61 سانتی متر هم قدتون بود و بعد با بابا رفتیم داخل اتاق واکسن که یه قطره فلج اطفال دادن بهتون و 2 تا واکسن به 2 پاتون زدن و شما فقط وقتی سوزن آمپول وارد پاتون می شد گریه میکردین و بعد از 2 ثانیه آروم می شدین بعد هم بابا زود تو بغل گرفتنتون و رفتیم خونه بابایی جون و مامانی جون و شب رو اونجا خوابیدیم که من تنها نباشم و شکرخدا شما اصلا نا آرومی نکردین و خوب خوابیدین حتی تا امروز که 2 روز میگذره هنوز خوابالویین
راستی امروز روز جهانی کودک هم هست این روز به همه کودکای دنیا و محمد طاها جونی مبارک اان شاالله همه نی نی ها همیشه سالم و شاد باشن